جدول جو
جدول جو

معنی کوشک آباد - جستجوی لغت در جدول جو

کوشک آباد
دهی از دهستان چولایی خانه که در بخش حومه وارداک شهرستان مشهد واقع است و 115 تن سکنه دارد، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
دهی از دهستان چهاربلوک که در بخش سیمینه رود شهرستان همدان واقع است و 910 تن سکنه دارد، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
دهی از دهستان القورات که در بخش حومه شهرستان بیرجند واقع است و 193 تن سکنه دارد، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

دهی از دهستان اسحاق آباد که در بخش قدمگاه شهرستان نیشابور واقع است و 293 تن سکنه دارد، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
دهی از دهستان کاغه که در بخش دورود شهرستان بروجرد واقع است و 137 تن سکنه دارد، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(کَ بُ دَ)
دهی است از دهستان رودبار بخش معلم کلایۀ شهرستان قزوین. واقع در 27هزارگزی راه عمومی. کوهستانی و سردسیر است با415تن سکنه. آب آن از چشمه و محصول آن نخود و شغل اهالی زراعت است و عده ای هم برای تأمین معاش و کارگری به گیلان میروند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1)
لغت نامه دهخدا
دهی است از دهستان لاریز بخش میرجاوۀ شهرستان زاهدان، در 14 هزارگزی جنوب غربی میرجاوه بر کنار راه میرجاوه به خاش، در جلگۀ گرمسیری واقع است و 100 تن سکنه دارد، آبش از قنات، محصولش غلات و ذرت و پنبه، شغل مردمش زراعت است، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 8)
دهی است از بخش حومه شهرستان ایرانشهر و بر کنار راه ایرانشهر به بمپور، در جلگۀ گرمسیری واقع است و 150 تن سکنه دارد، آبش از قنات، محصولش غلات و ذرت و خرما و لبنیات، شغل مردمش زراعت و گله داری است، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 8)
ده کوچکی است از دهستان بم پشت بخش مرکزی شهرستان سراوان، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا
دهی است از دهستان حومه غربی شهرستان رفسنجان، در 12 هزارگزی غرب رفسنجان و 7 هزارگزی شمال جادۀ رفسنجان به یزد، در جلگۀسردسیری واقع است و 320 تن سکنه دارد، آبش از قنات، محصولش غلات و پسته و پنبه و لبنیات، شغل مردمش زراعت و گله داری است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
دهی است از دهستان حومه بخش خاش شهرستان زاهدان، در 3 هزارگزی شمال خاش و یک هزارگزی شرق راه زاهدان به خاش، در جلگۀ گرمسیری واقع است و 150 تن سکنه دارد، آبش از قنات، محصولش غلات و لبنیات، شغل مردمش زراعت و گله داری است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا
شکرستان، شکرزار، کنایه از لب معشوق:
چو بگرفت از شکر خوردن دل شاه
به نوش آباد شیرین شد دگر راه،
نظامی
لغت نامه دهخدا
دهی است از دهستان نازلو بخش حومه شهرستان ارومیه واقع در 23 هزارگزی شمال خاوری ارومیه با 550 تن سکنه، آب آن از نازلوچای و راه آن ماشین رو است، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
به معنی آسمان است که محل عقل و روح باشد، (انجمن آرا)
لغت نامه دهخدا
(مُ پُ)
نام یکی از دهستانهای بخش فرمهین شهرستان اراک است. که در خاور شهر اراک و اطراف راه آهن و شوسۀ اراک به قم واقع است. قراء آن از قنوات آبیاری می شود. این دهستان از 15 قریۀ کوچک و بزرگ تشکیل شده و در حدود 30000 تن سکنه دارد. مرکز دهستان قصبۀ ابراهیم آباد است با 2686 تن سکنه و چندین دکان و چایخانه و پاسگاه ژاندارمری و حوزۀ آمار و دبستان. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 2). و رجوع به جغرافیای سیاسی کیهان شود
لغت نامه دهخدا
دهی از دهستان مشهدریزه میان ولایت باخرز که در بخش طیبات شهرستان مشهد واقع است و 341 تن سکنه دارد، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
کچی آباد، دهی از دهستان شهرویران است که در بخش حومه شهرستان مهاباد واقع است و 330 تن سکنه دارد، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
دهی از دهستان بزچلو است که در بخش وفس شهرستان اراک واقع است و 243 تن سکنه دارد، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2)
لغت نامه دهخدا
(کُ کِ)
دهی است از دهستان مرکزی بخش مانۀ شهرستان بجنورد واقع در 4هزارگزی شمال باختری مانه سر راه مالرو عمومی مانه به آقا رحمان با 110تن سکنه. آب آن از رود خانه اترک و راه مالرو می باشد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
(کَ لَ شَ / شِ)
دهی از دهستان هریس بخش مرکزی شهرستان سراب است و 676 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(کَ گَ)
دهی است از دهستان سجاس رود بخش قیدار شهرستان زنجان واقع در 27هزارگزی شمال خاوری قیدار و 6 هزارگزی راه مالرو عمومی با 150تن سکنه. آب آن از چشمه و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2)
لغت نامه دهخدا
(خوَشْ / خُشْ)
قصبه ای است قریب به بدلیس در کوه افتاده و طرف مشرق آن گشاده، در طرف غربی اش کوهی بلند و دامنه اش دلپسند، در قدیم شهری آباد بوده شیخ حسن چوپانی آنرا خراب نموده، اکنون قریب هزار باب خانه در آن معمور است و بخوبی آب و هوا مشهور می باشد. (از آنندراج) (از انجمن آرای ناصری)
لغت نامه دهخدا
(خُ)
دهی است از دهستان گرمسیر شهرستان اردستان، واقع در 24 هزارگزی شمال خاور راه اردستان و 2 هزارگزی شمال باختر اردستان به کاشان، محصول آنجا غلات و پنبه و کرچک و منداب و شغل اهالی زراعت و راه فرعی است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 10)
لغت نامه دهخدا
دهی از دهستان حومه بخش اشنویه شهرستان ارومیّه، واقع در 4/5 هزارگزی جنوب اشنویه و راه ارابه رو به اشنویه، جلگه، معتدل، مالاریائی، دارای 177تن سکنه، آب آن از قادرچای، محصول آنجا غلات، حبوبات وتوتون، شغل اهالی زراعت و گله داری، صنایع دستی جاجیم بافی، راه ارابه رو است و تابستان از راه اشنویه میتوان اتومبیل برد، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(لَ)
دهی جزو دهستان غنی بیگلو از بخش ماه نشان شهرستان زنجان، واقع در 24هزارگزی خاوری ماه نشان، سر راه عمومی غنی بیگلو به زنجان. کوهستانی و سردسیر. دارای 536 تن سکنه. آب آن از چشمه سار. محصول آنجا غلات و میوه جات. شغل اهالی زراعت وقالیچه بافی و راه آن مالرو است و از ازمنۀ قدیم قلعۀ خرابه ای دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 2)
لغت نامه دهخدا
(رَ شَ)
دهی است از بخش مرکزی شهرستان بابل. سکنۀ آن 1370 تن و محصول آنجا برنج و پنبه و نیشکر و غلات و کنف و صیفی. آب از رود خانه بابل. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
لغت نامه دهخدا
(کَ)
دهی از دهستان حومه بخش مرکزی شهرستان آباده است و 1000 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7)
لغت نامه دهخدا
(قو قَ)
دهی است از دهستان بیزکی بخش حومه شهرستان مشهد، سکنۀ آن 103 تن. آب آن از قنات. محصول آن غلات و چغندر. شغل اهالی آنجا زراعت و مالداری است. راه اتومبیل رو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
(خوَشْ / خُشْ)
دهی است از دهستان وراگاه بخش سعادت آباد شهرستان بندرعباس واقع در شمال باختری حاجی آباد و جنوب راه مالرو حاجی آباد به نیریز با 123 تن سکنه. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا
(شَ)
دهی از دهستان رود خانه بخش میناب شهرستان بندرعباس. سکنۀ آن 300 تن. آب از رودخانه است. محصول عمده خرما و غلات. مزارع لیمویی، بارانی جزء این ده میباشد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا